چند سالی است که وقوع زلزلههای متعدد باقدرت و بزرگیهای متفاوت در نقاط مختلف دنیا توجه جهانیان و مخصوصاً مهندسان و معماران و متصدیان امر ساختوساز (شهری و روستایی) را به خود جلب کرده است. با عنایت به این مهم که در اکثر مناطق کشورمان به دلیل شرایط خاص زمینشناختی و موقعیت جغرافیایی، با خطر وقوع زلزله با شدتهای مختلف روبهرو هستیم و بهطورکلی ایران از کشورهای لرزهخیز دنیا محسوب میشود، ازاینرو شناخت و مطالعه علل و عوامل وقوع زلزله که از اساسیترین مسائل موردبحث مهندسی عمران در شاخه مهندسی زلزله به شمار میآید، اهمیت خود را بیشازپیش نشان میدهد. در این زمینه علل و عوامل مختلفی بهعنوان منشأ زلزلهها شناختهشدهاند. ازجمله مهمترین این عوامل میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- واکنشهای درون زمینی و حرکت صفحات تکتونیکی زمین.
- فعالیت آتشفشانها.
- آزمایشها و انفجارهای هستهای واتمی.
- ذخیره کردن آبهای سطحی و شکسته شدن سدهای عظیم آب.
- فروریختن غارهای زیرزمینی و… .
اغلب ساختمانهایی که احداثشده و یا در حال احداث هستند، یا اصلاً برای مقابله با نیروی زلزله طراحی نشده و یا اگر شدهاند محدود به یکی از سیستمهای مقاوم جانبی هستند. اینگونه ساختوساز میتواند باعث ایجاد شتابهای زیادی در طبقات ساختمانهای صلب و رانش بین طبقاتی در سازههای انعطافپذیر شود.ساختن یک ساختمان خیلی قوی و اتصال محکم آن به زمین بهصورت غیرقابل قبولی پرهزینه شده و موجب تناقض با معماری خواهد شد. ازاینرو روش عاقلانه و بهینهای برای مبارزه با نیروی زلزله به نظر نمیرسد، و خطرات زیادی به همراه دارد. پیشنهاد میگردد با قرار دادن ساختمان روی یک سیستم جداساز مانع از انتقال قسمت اعظم حرکت افقی زمینلرزه به ساختمان شویم. این مسئله باعث کاهش بسیار زیاد شتاب طبقاتی و رانش بین طبقهای میشود.
برای ارزیابی آسیبپذیری لرزهای ساختمانهای موجود چند روش به کار گرفته میشود، در یک دستهبندی میتوان این روشها را به: 1- روشهای ارزیابی کلی 2- روشهای ارزیابی کیفی 3- روشهای ارزیابی کمی تقسیم کرد.
روشهای ارزیابی کلی: این روشها عموماً باهدف تهیه اطلاعات لازم برای برنامههای مدیریت شهری و مدیریت بحران قابلاستفادهاند. در این روشها با استفاده از تجارب زلزلههای گذشته یا مطالعات تحلیلی و آزمایشگاهی روابطی که بین سطح زلزله و میزان خسارت در تیپهای مختلف ساختمان ارتباط برقرار کند، استخراج میشوند، مثلاً با کمک روابطی که برای ساختمانهای کوتاه بتنی با شرایط طرح و ساخت ایران به دست میآید، میتوان برای هر سطح از زلزله ، از درصد تخریب ساختمانهای بتنی تخمینی داشت.
در این روش ارزیابی، ابتدا سطح زلزله در نقاط مختلف شهر برآورد شده سپس برآورد درصد تخریب هر نوع ساختمانی صورت میگیرد. با کمک آمار، تعداد ساختمان موجود هر تیپ نیز در دسترس است و لذا تعداد کل ساختمانهای تخریبشده در نقاط مختلف شهر قابل برآورد هستند. با توجه به آمار ساکنان میتوان تخمینی از تعداد مجروحان و کشتهها نیز داشت و با اینگونه اطلاعات میتوان به برنامهریزی و امور مرتبط با مدیریت بحران اقدام کرد.
روشهای ارزیابی کیفی: روشهای ارزیابی کلی برای کسب شمایی کلی از وضعیت آسیبپذیری ساختمانهای شهر مناسب است، ولی در مورد هر ساختمان، اطلاعاتی قابلاتکا فراهم نمیکند. مزیت این روش، کسب سریع اطلاعات در مقیاس شهر یا ناحیه یا محله است.
روشهای ارزیابی کمی: این روشها بر تحلیل و مدلسازی رایانهای ساختمان برای ارزیابی آسیبپذیری آن متکی هستند. عموماً این روشها با شناخت وضعیت موجود ساختمان آغاز میشوند. این قسمت کار در عمل وقتگیرترین و پردردسرترین قسمت کار است. بخصوص اگر ساختمان موجود فاقد نقشه و مدارک فنی باشد یا در حال ساخت دچار تغییرات طراحی و اجرایی شده باشد، بخش عمدهای از دستورالعملهای ارزیابی کمی ساختمانهای موجود به ضوابط و معیارهای شناخت وضعیت ساختمان اختصاص دارد. بههرحال مسائله مقاومسازی در هر دو زمینه یادشده (چه ساختمانهای قدیم و بافت فرسوده و چه ساختمانهای نوساز) مطرح میباشد.
ایران و زلزله
« آلپ هیمالیا » کشورمان به لحاظ استقرار در روی کره زمین در موقعیتی قرار گرفته است که یکی از فعالترین کمربندهای زلزله خیز جهان تحت عنوان از آن می گذرد.
این موقعیت خاص در طول تاریخ ایران را همزیست با زلزلههای متعدد و با شدتهای متفاوتی قرار داده است وقوع حدود 3500 زلزله در طول یکصد سال گذشته مؤید این همزیستی است.
بهطور میانگین هرسال یک زلزله بزرگ و هر 10 سال یک زلزله با بزرگی 7 درجه در مقیاس ریشتر به بالا حاصل این همزیستی است. سؤال عمدهای تا چه اندازه این همزیستی منجر به توجه ، درک و حساسیت و اهمیت موضوع و نهایتاً آمادگی علمی ، مدیریتی ، » که میتواند مطرح شود این است اجتماعی ، فرهنگی و اجرائی ما شده است؟
نتایج حاصل از زلزله طی سالیان گذشته نشان میدهد اگرچه برنامه ریزان ، متخصصین و مجریان پندهایی از این حوادث گرفته و اصلاحات و تمهیداتی در جهت مقابله با این پدیده طبیعی صورت پذیرفته است لیکن تا نقطه مطلوب فاصله نسبتاً زیادی است.
درحالیکه ایران 1 درصد از جمعیت دنیا را در خود جایداده است لیکن تلفات جانی ناشی از این حوادث 6% کل تلفات جهان است. بخش عمدهای از جمعیت کشور در پهنه خطرناک زندگی میکنند. اکثر مناطق پرجمعیت و مراکز شهری مهم در پهنه با خطر بالا قرارگرفتهاند. 76 درصد شهرهای بزرگ و متوسط کشور و عمده مناطق روستایی بر روی پهنههای با خطر زلزله بالا قرارگرفتهاند.
پراکنش واحدهای ناپایدار شهری در 3 حوزه شکلگرفته است:
الف: حوزه بافتهای فرسوده شهری:
این مناطق که عمدتاً هستههای اولیه پیدایش و رشد شهرها و شهرنشینی هستند از یکسو واجد معماریهای ارزشمند بومی و اسلامیاند که هویتساز و الهامبخش برای امروز و آینده معماری و شهرسازی این مرز و بوم هستند و از سوی دیگر به دلیل استفاده از مصالح ناپایدار و فرسودگی شدید کالبد در این مناطق به همراه عدم برخورداری از خدمات رو بنائی و زیر بنائی مناسب منجمله دسترسیها و معابر ازجمله آسیبپذیرترین مناطق شهرهای کشور محسوب میشوند.
ب: مناطق اسکان غیررسمی ( حاشیهنشینی):
این مناطق که عمدتاً به دلیل رشد سریع و خارج از برنامهریزی شهرنشینی و مهاجرتهای گسترده به شهرهای بزرگ بهصورت خودرو و غیررسمی شکلگرفته و احداثشدهاند به لحاظ کالبدی از مصالح بیدوام و غیراستاندارد ساختهشده و فاقد هرگونه خدمات زیر بنائی و رو بنائی هستند.
ج: بافتهای نوین شهری:
عمدتاً توسعههای قانونمند شهری که طی کمتر از یکصد سال اخیر و بهویژه با ورود خودرو به زندگی شهری شکلگرفته و توسعه پیداکردهاند دارای ترکیبی از ساختوسازهای پایدار و ناپایدار با پراکنش متفاوتاند.
هرچند که با نزدیک شدن عمر ساختمانها به دهههای اخیر استفاده از مصالح بادوام نسبت به گذشته وضعیت بهتری را فراهم نموده است لیکن با اطمینان خاطر نمیتوان از مقطعی مشخص کلیه ساختوسازها را پایدار در مقابل زلزله قلمداد نمود. لذا باید گزینههای زیر را نیز در نظر داشته باشیم:
الف – لزوم ابزار نظارتی دقیقتر و جامعتر بر عملکرد مهندسین ناظر
متأسفانه در بسیاری از شهرهای نهچندان کوچک سازمان نظاممهندسی دفتر نمایندگی ندارد که باعث میشود امور مهندسی متولی خاصی نداشته باشد.
ب – لزوم وجود شهرداران متخصص در امر ساختمان
با توجه به اینکه عمده فعالیت شهرداریهای شهرهای کوچک فعالیتهای عمرانی میباشد به نظر لازم میآید از شهرداران متخصص در امر ساختمان بیشتر استفاده شود.
ج – لزوم وجود آموزش مهندسین در امر طراحی
با توجه به تعدد دانشگاهها در کشور لازم است سازمان نظاممهندسی در انتخاب مهندسین برای اعطای پروانه اشتغال دقت بیشتری به عملآورده و با ایجاد دورههای مستمر و کنترل مقطعی سطح اطلاعات آنان، آنها را بهروز نگه دارد.
د – لزوم آموزش نیروهای کارگر و پیمانکار متخصص در امر ساختمان
این موضوع امری است که متأسفانه جامعه مهندسی از آن رنج بسیاری میبرد. باوجود تصویب مجلس و ارجاع امر به سازمان آموزش فنی و حرفهای در آموزش و استفاده از نیروی صاحب صلاحیت متأسفانه هیچ اقدام عملی از سوی مسئولین ذیربط صورت نگرفته و موضوع عملاً مسکوت مانده است.
درسهای زلزله
زلزلههای سهمگین در کشورمان بهویژه طی دهههای اخیر که علوم جدید در خدمت توسعه و پیشرفت بشر قرار گرفته، اتفاق افتاده است. هرچند هریک از آنها فاجعهای فراموشنشدنی بر خاطره این ملت حک نموده است لیکن در هر برهه بهصورت غیرمستقیم برکاتی نیز برای کشور بهویژه عرصه ساختوساز به همراه داشته است که آثار خود را بهصورت تصمیمهای خاص از شکلگیری اراده ملی در این عرصه بجا گذاشته است. نخستین قواعد بهبود کیفیت ساختوساز هرچند ابتدائی پس از زلزله طبس تدوین و عملیاتی میگردد.
زلزله رودبار و منجیل منجر به تدوین آئیننامه طرح ساختمانها در برابر زلزله میشود که امروز به آئیننامه 2800 معروف است و نهایتاً زلزله بم زمینهساز اجباری شدن مقررات ملی ساختمان در سراسر پهنه کشور به همراه تدوین سیاستهای کلی مقابله با حوادث بهویژه زلزله نقطه عطفی برای برنامهریزیها و سیاست گزاری های آتی کشور خواهد گردید.
آنچه پیش روست
صدمات ناشی از زلزله میتواند بسیار گسترده باشد. ابعاد سنگین خسارات مالی و فیزیکی تحمیلشده به همراه فرصتهای ارزشمندی که از کشور صرف بازسازی منطقه خسارتدیده میشود تنها بخشی از خسارات وارده است. بخش عمده خسارت از بین رفتن جان انسانهایی است که در مبانی اعتقادی ما بیش از هر چیزی کرامت دارد و در کنار هزینههای سنگینی که کشور صرف رشد و تعالی این انسانها نموده در
یکلحظه نابود میگردد به همراه آثار مخرب روانی ناشی از زلزله از دیگر ابعاد بیانگر عمق فاجعه در صورت عدم توجه ماست.
بر اساس برآوردهای صورت گرفته خسارات ناشی از زلزله رودبار و منجیل بالغبر 7.2 میلیارد دلار و معادل 8 درصد کل تولید ناخالص ملی در سال1369 بوده است و همچنین بر اساس محاسبات دیگری وقوع زلزلهای با شدت 6 ریشتر به بالا در تهران معادل یک سال تولید ناخالص داخلی کشور را از بین خواهد برد. درحالیکه هزینههای پیشگیری در مقایسه با درمان در این حوزه هم بسیار ناچیز بوده و این فقط از جنبه مقایسه مالی است نه دیگر خسارات.
چه باید کرد؟
زندگی با زلزله در پهنه سرزمین ایران اجتنابناپذیر است و اتخاذ تمهیداتی در همه زمینهها بهویژه پژوهشی و علمی، فرهنگی، اجتماعی، فنی و اجرائی ضروری است و لازم به بیان نیست که هرلحظه درنگ میتواند فاجعهای بزرگ را به دنبال داشته باشد. در این بخش از یادداشت بیشتر میخواهیم بر حوزه ساختوساز مسکن و ساختمان بهعنوان حوزه بسیار مهم و تأثیرگذار بر دیگر مباحث ناشی از زلزله متمرکز شویم.
گام اول: پایدارسازی ساختمانهای موجود
همانگونه که اشاره شد بهبود پایدارسازی تأسیسات زیر بنائی و ساختمانهای موجود، نوسازی واحدهای روستایی، نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده شهری، توانمندسازی مناطق با اسکان غیررسمی (حاشیهنشینها) و مقاومسازی ساختمانهای ناپایدار شهری، تحت دو برنامه تدوین و در حال عملیاتی شدن است. برنامه اول تحت عنوان نوسازی و مقاومسازی روستاها آغاز گردیده است. بر اساس این برنامه طی 10 سال سالانه 200000 واحد مسکونی، پایدار روستایی با نظارت فنی و ارائه خدمات مهندسی در کنار تأمین تسهیلات با سود و کارمزد کم انجام خواهد شد.
در حکم دیگری در ماده 30 قانون برنامه چهارم دولت مکلف شده است ظرف مدت 10 سال نسبت به مقاومسازی واحدهای مسکونی شهری اقدام نماید. در همین راستا برنامه 10 سالهای تدوین گردیده که طی آن باید بالغبر 8 میلیون واحد مسکونی شهری واقع در بافتهای نوین شهری، بافت های فرسوده و مناطق حاشیهای ظرف مدت مذکور حسب مورد در برنامه مقاومسازی، نوسازی و بازسازی قرار گیرند و با حمایت دولت از طریق ارائه خدمات فنی و مهندسی، ارائه تسهیلات یارانه دار، اولویت دادن در نوسازی و تأمین خدمات زیر بنائی و رو بنائی این محلات با محوریت حضور و مشارکت فعال ساکنین و بخش خصوصی و تعاونیهای تخصصی مربوطه کار پایدارسازی واحدهای مسکونی شهری طی 10 سال صورت گیرد. هرچند که تسهیلات پیشبینیشده در قانون بودجه سال 85 با آنچه در برنامه مذکور دیدهشده فاصله نسبتاً زیادی دارد لیکن آنچه در قانون بودجه در جهت حمایت از نوسازی بافتهای فرسوده آورده شده برای نخستین بار است که در برنامههای سالانه مالی دولت مدنظر و توجه قرار میگیرد.
گام دوم: ساختوساز پایدار بناهای جدید
بهطور متوسط درحالیکه حاضر بالغبر 2000 واحد مسکونی جدید روزانه در کشور احداث میگردد به مفهوم دیگر هر 10 روز معادل ساخت شهری در حد بم در کشور ساخته میشود. نقش اساسی که بخش ساختمان در تولید ناخالص ملی دارد در کنار حفظ جان شهروندان هیچ گزینه دیگری جز توجه ویژه و ساخت بناهای پایدار و مستحکم در برابر زلزله را پیش رویمان قرار نمیدهد و این توجه به مفهوم دقت در تکتک عناصر زنجیره تولید ساختمان است:
منابع انسانی، زمین و ویژگیهای آن، مصالح ساختمانی، قوانین و مقررات حاکم بر ساختوساز و روشها و تکنیکهای ساخت ازجمله مهمترین حلقههای این زنجیره مهم به شمار میآیند. در بخش منابع انسانی، احراز صلاحیت نیروهای درگیر، آموزش و ارتقاء مهارت، تعریف فرایندهای مناسب بهمنظور اطمینان از نقش عوامل انسانی اعم از مهندسین، کاردانها، معماران و کارگران ساختمانی در طراحی، نظارت و اجرای ساختمان بایستی مدنظر قرار گیرند. تعریف و ایجاد ساختارهای حرفهای در قالب دفاتر حرفهای مهندسی، اشخاص حقوقی حرفهای با تخصصهای طراحی، نظارت، اجرا بازرسی و کنترل کیفیت از گامهای مهم این بخش است که برخی شکلگرفته و برخی اقدامات باید در آینده عملیاتی شود.
در مبحث زمین، توجه به ویژگیهای ساختاری زمین، مطالعات پهنهبندی در سطح کشور و انطباق سیاستهای توسعه سکونتگاههای شهری و روستایی بر اساس نتایج این مطالعات از گامهای مهم دیگر است.
استانداردهای اجباری برای مصالح و تولیدات قابل بهرهبرداری در ساختمان بهویژه درزمینهٔ مصالحی که در
پایدارسازی بناها کاربرد پیدا میکنند و نظارت دائمی بر فرایند تولید آنها ازجمله وظایف مهمی است که مؤسسات مربوطه باید عمل نمایند هرچند که .( طی سالیان اخیر چندمین قلم از مصالح عمده ساختمانی در چرخه استاندارد اجباری قرارگرفتهاند لیکن تا تکامل بحث فاصلهداریم( 4
نامگذاری شده است ازجمله ابزارهای مهم برای حصول اطمینان از « مقررات ملی ساختمان « مقررات فنی ساختوساز که در کشور ما تحت عنوان محاسبه، طراح و اجرای ساختمانهای پایدار در صورت رعایت آنهاست. تاکنون 20 مبحث از مقررات ملی ساختمان تدوین و بعضاً بازنگری شده و خوشبختانه بر اساس آئیننامه ماده 33 قانون نظاممهندسی و کنترل ساختمان در سال 1384 رعایت کلیه این مقررات در کلیه ساختوسازهای سراسر کشور الزامی شده است.
فنآوریهای مناسب جهت ساخت بناهای سبک، مقاوم و متناسب با اقلیم و شرایط بومی کشور ازجمله مباحث مهم دیگری است که باید در حوزه ساختوساز کشور موردتوجه خاص قرار گیرد و شرایطی فراهم گردد تا از کلیه متخصصین دانشگاهی و اجرائی که با این هدف نسبت به طراحی و ابداع مصالح و روشهای اجرای نوین ساختمان اقدام نمایند حمایتهای مادی و معنوی مناسب صورت گیرد.
بدیهی است تحقق این امر یعنی ایجاد ساختمانهای پایدار و مطمئن در برابر حوادث بهویژه زلزله در کشور باید به باور عمومی و عزم ملی بهدوراز شعار تبدیل شود و در این راستا دانشگاهها و مراکز علمی کشور، دستگاههای اجرائی مرتبط بهویژه وزارت مسکن و شهرسازی، شهرداریها، وزارت کشور، کار و امور اجتماعی، سازمان مدیریت و برنامهریزی بهعنوان دستگاههای خط مقدم این جبهه ، مجلس شورای اسلامی و دستگاه قضائی کشور و بالاخره مطبوعات و رسانه ملی وظایف مهم و حساسی به عهدهدارند که باید همسو با جامعه حرفهای بخش مهندسی کشور متعهدانه و مسئولانه نقشهای خود را ایفا نمایند وگرنه زلزله و زلزلههای بعدی نزدیک است.
بهطورکلی ساختمانهای موجود در کشور را به سه دسته زیر میتوان تقسیم کرد:
الف) ساختمانهایی که دارای اسکلت نیست:
این دسته از ساختمانها دارای سیستم دیوار باربر خشتی و یا آجری است که در برابر زلزلههای نسبتاً شدید مقاوم نیستند و در هنگام وقوع زلزله، ساکنان آنها به علت ریزش آوار در امان نخواهند بود.
ب) ساختمانهایی که دارای اسکلت فلزی و یا بتنی است ولی برای نیروهای افقی ناشی از زلزله محاسبه نشدهاند:
این قبیل ساختمانها در صورت اجرای صحیح اسکلت و یکپارچگی سقفها در برابر زلزلههای با بزرگی کم و متوسط تا حدی مقاومت مینمایند و خسارتهای وارد بر آنها کمتر باعث آسیبدیدگی ساکنان آنها میشود. البته در این نوع ساختمانها باید ایمنسازی محیط داخلی ساختمان و یا به عبارتی مبلمان آن به نحوی باشد که در اثر حرکتهای ناشی از زلزله، آسیبی از طرف آنها به ساکنان وارد نشود.
ج) ساختمانهای ساختهشده با اسکلت فلزی یا بتنی که برای نیروهای افقی ناشی از زلزله محاسبهشدهاند:
این دسته از ساختمانها در مقابل نیروهای جانبی ناشی از زلزله پیشبینیشده توسط آییننامه 2800 مقاومت مینمایند. اصولاً چنین ساختمانهایی, در صورت اجرای صحیح نیازی به مقاومسازی ندارد ولی باید مبلمان داخلی ساختمان به نحوی باشد که در اثر تکانهای شدید، آسیبی از این بابت به ساکنان آن وارد نگردد.
سیاستهایی که برای مدیریت بحران میتواند به کار گرفته شود، عبارتنداز:
– حذف پتانسیلی که موجب بروز بحران میشود.
– در نظر گرفتن تجهیزات و کمکهای اضطراری.
– تسهیلات لازم برای جبران و بهبود بحران.
– حفظ حیات بشر.
– بهکارگیری آموزش و هشدارهایی در رابطه با بحران.
– ایجاد یک بسیج همگانی بهمنظور ارتقای آگاهیهای عمومی در رابطه با بحران.
– اجرای سایر عملکردهای اداری در مدیریت بحران.
– رهبری کردن فعالیتهای مربوط به مدیریت بحران، کاهش خطر و سایر موارد.
نتیجهگیری
زلزله یکی از مهلکترین و مهیبترین پدیدههای زندگی بشری است که سالانه خسارات مالی و جانی فراوانی در کشورهای مختلف وارد میکند. بشر همواره به دنبال کاهش آثار مخرب زلزله بر روی ساختههای دست خود بوده است. استفاده از تجارب سایر کشورها خصوصاً کشورهای باسابقه در کنترل و مدیریت بحرانهای طبیعی میتواند راهگشای مناسبی در جهت اصلاح وضعیت مدیریت بحران در کشور باشد.
بهطورکلی میتوان با در نظر گرفتن اقدامات زیر تا حد زیادی در برخورد با زلزله آمادگی کافی را داشته باشیم:
فصل اول – آمادگی در مقابل سوانح :
بالا بردن مقاومت در مقابل زلزله، آمادگی جهت انجام اقدامات اضطراری بهموقع و راحت جهت پیشگیری و احیا و بازسازی، پیشگیری از سوانح بین مردم، گسترش مراکز تحقیقاتی، نظارت و غیره در زلزله و پیشگیری آن.
فصل دوم – اقدامات اضطراری سوانح :
جمعآوری و انتقال اطلاعات و تأمین ارتباطات پس از وقوع سانحه، ایجاد مجموعهای از فعالیتها،نجات، کمکهای اولیه، درمان پزشکی و فعالیتهای آتشنشانی، پیشبینی وسایل حملونقل اضطراری و فعالیتهای وابسته، فعالیتهای مربوط به تخلیه، فعالیتهای مربوط به تهیه مواد غذایی، آب آشامیدنی و نیازهای روزانه دیگر، فعالیتهای مربوط به بهداشت، سلامتی، قرنطینه، دفن اجساد و غیره، فعالیتهای مربوط به نظم اجتماعی، تثبیت قیمت کالاها و غیره، فعالیتهای مربوط به راهاندازی اضطراری تسهیلات و تجهیزات، فعالیتهای مربوط به انتقال اطلاعات صحیح به قربانیان سوانح، فعالیتهای مربوط به جلوگیری از وقوع سوانح ثانوی، پذیرش پشتیبانی داوطلبانه.
فصل سوم – احیا و بازسازی :
تصمیمگیری در مورد جهت اصلی احیا و بازسازی سریع، روشهای احیا و بازسازی منظم، تأمین حمایت مالی جهت بازسازی و احیای زندگی آسیب دیدگان از سانحه، حمایت از شرکتهای کوچک و متوسط آسیبدیده و احیای مراکز اقتصادی دیگر.